نبإ :
کلمه ( النبأ ) در آیه 2 سوره نبإ { عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ } به چه معناست ؟
خبر مهم .
کلمه ( مهادا ) در آیه 6 سوره نبإ { أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً } به چه معناست ؟
جایگاه آماده . گاهواره .
کلمه ( أوتادا ) در آیه 7 سوره نبإ { وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً } به چه معناست ؟
جمع وتد ، میخها .
کلمه ( سباتا ) در آیه 9 سوره نبإ { وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتاً } به چه معناست ؟
آرامش و آسایش .
کلمه ( المعصرات ) در آیه 14 سوره نبإ { وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجاً } به چه معناست ؟
جمع معصر ، ابرهایی که زمان باریدن آنها فرا رسیده باشد .
کلمه ( الفافا ) در آیه 16 سوره نبإ { وَجَنَّاتٍ أَلْفَافاً } به چه معناست ؟
انبوه در هم پیچده .
کلمه ( میقاتا ) در آیه 17 سوره نبإ { إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتاً } به چه معناست ؟
میعاد . وقت معین و مقرر برای زنده شدن .
کلمه ( أفواجا ) در آیه 18 سوره نبإ { يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً } به چه معناست ؟
جمع فوج ، گروهها و دسته ها .
کلمه ( مرصادا ) در آیه 21 سوره نبإ { إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَاداً } به چه معناست ؟
کمینگاه .
کلمه ( مآبا ) در آیه 22 سوره نبإ { لِلْطَّاغِينَ مَآباً } به چه معناست ؟
محل بازگشت .
کلمات ( لابثین ـ أحقابا ) در آیه 23 سوره نبإ { لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَاباً } به چه معناست ؟
لابثین : ماندگاران .
أحقابا : مدت زمان نا محدود .
کلمه ( غساقا ) در آیه 25 سوره نبإ { إِلَّا حَمِيماً وَغَسَّاقاً } به چه معناست ؟
خونابه ، چرک زخم .
کلمه ( مفازا ) در آیه 31 سوره نبإ { إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً } به چه معناست ؟
نجات و رستگاری از دوزخ .
کلمه ( أترابا ) در آیه 33 سوره نبإ { وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً } به چه معناست ؟
جمع ترب ، همسال . همسن .
کلمه ( دهاقا ) در آیه 34 سوره نبإ { وَكَأْساً دِهَاقاً } به چه معناست ؟
لبریز . مالامال پر .
کلمات ( لایملکون ـ خطابا ) در آیه 37 سوره نبإ { رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً } به چه معناست ؟
لایملکون : توان ندارند . نمی توانند .
خطابا : مخاطب قرار دادن . زبان به سخن گشودن . گفتگو کردن .
نازعات :
کلمه ( النازعات ) در آیه 1 سوره نازعات { وَالنَّازِعَاتِ غَرْقاً } به چه معناست ؟
برکنندگان . بیرون کشندگان .
کلمه ( الناشطات ) در آیه 2 سوره نازعات { وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطاً } به چه معناست ؟
آنهایی که کارها را آهسته و آرام ولی استادانه انجام می دهند .
کلمات ( ترجف ـ الراجفة ) در آیه 6 سوره نازعات { يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ } به چه معناست ؟
ترجف : می لرزد . می لرزاند .
الراجفة : لرزان . لرزاننده . مراد نفخه نخستین صور است .
کلمه ( الرادفة ) در آیه 7 سوره نازعات { تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ } به چه معناست ؟
پیرو . بدنبال آینده . مراد نفخه دوم است .
کلمه ( واجفة ) در آیه 8 سوره نازعات { قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ } به چه معناست ؟
مضطرب و پریشان .
کلمات ( مردودون ـ الحافرة ) در آیه 9 سوره نازعات { يَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ } به چه معناست ؟
مردودون : برگردانده شدگان .
الحافرة : راه طی شده . حالت نخستین و زندگی پیشین .
کلمه ( زجرة ) در آیه 13 سوره نازعات { فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ } به چه معناست ؟
صدا و فریاد .
کلمه ( الساهرة ) در آیه 14 سوره نازعات { فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ } به چه معناست ؟
دشت و بیابان سفید و هموارو پهناور . مراد صحرای محشر است .
کلمه ( طوی ) در آیه 16 سوره نازعات { إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى } به چه معناست ؟
نام سرزمینی در شام ، میان مدین و مصر ، در پایین کوه سینا ، نخستین بار در آنجا بر موسی علیه السلام وحی نازل شد .
کلمه ( نکال ) در آیه 25 سوره نازعات { فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَى } به چه معناست ؟
تعذیب . عذاب . عقوبت .
کلمه ( أغطش ) در آیه 29 سوره نازعات { وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا } به چه معناست ؟
تاریک کرد .
کلمه ( دحاها ) در آیه 30 سوره نازعات { وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا } به چه معناست ؟
آن را پرت کرد و غلتاند .
کلمه ( مرعی ) در آیه 31 سوره نازعات { أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا } به چه معناست ؟
چراگاه .
کلمه ( أرساها ) در آیه 32 سوره نازعات { وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا } به چه معناست ؟
ثابت و استوار کرد .
کلمه ( الطامة ) در آیه 34 سوره نازعات { فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى } به چه معناست ؟
مراد قیامت است .
کلمه ( برزت ) در آیه 36 سوره نازعات { وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى } به چه معناست ؟
نموده شد . آشکار گردانده شد .
کلمه ( آثر ) در آیه 38 سوره نازعات { وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا } به چه معناست ؟
برگزیده باشد . ترجیح داده باشد .
کلمه ( المأوی ) در آیه 39 سوره نازعات { فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى } به چه معناست ؟
منزل وجایگاه .
کلمات ( أیان ـ مرساها ) در آیه 42 سوره نازعات { يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا } به چه معناست ؟
أیان : چه وقت ؟ کی ؟
مرساها : وقوع قیامت و برپاشدن آن .
کلمات ( لم یلبثوا ـ عشیة ـ ضحی ) در آیه 46 سوره نازعات { كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا } به چه معناست ؟
لم یلبثوا : نمانده اند و بسر نبرده اند .
عشیة : شب هنگام .
ضحی : چاشتگاه .
عبس :
کلمه ( عبس ) در آیه 1 سوره عبس { عَبَسَ وَتَوَلَّى } به چه معناست ؟
چهره در هم کشید .
کلمه ( تصدی ) در آیه 6 سوره عبس { فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى } به چه معناست ؟
رو می کنی .
کلمه ( تلهی ) در آیه 10 سوره عبس { فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى } به چه معناست ؟
غافل می گردی .
کلمه ( سفرة ) در آیه 15 سوره عبس { بِأَيْدِي سَفَرَةٍ } به چه معناست ؟
جمع سافر ، نویسندگان .
کلمه ( بررة ) در آیه 16 سوره عبس { كِرَامٍ بَرَرَةٍ } به چه معناست ؟
جمع بار ، نیکو کرداران .
کلمه ( أنشره ) در آیه 22 سوره عبس { ثُمَّ إِذَا شَاء أَنشَرَهُ } به چه معناست ؟
زنده اش گرداند .
کلمه ( لما یقض ) در آیه 23 سوره عبس { كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ } به چه معناست ؟
هنوز انجام نداده است .
کلمه ( صببنا ) در آیه 25 سوره عبس { أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبّاً } به چه معناست ؟
فرو ریخته ایم .
کلمه ( شققنا ) در آیه 26 سوره عبس { ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقّاً } به چه معناست ؟
شکافتن زمین .
کلمه ( قضبا ) در آیه 28 سوره عبس { وَعِنَباً وَقَضْباً } به چه معناست ؟
گیاهان خوردنی همچون سبزیجات .
کلمه ( غلبا ) در آیه 30 سوره عبس { وَحَدَائِقَ غُلْباً } به چه معناست ؟
جمع غلباء ، باغی که درختان تنومند داشته و پر و انبوه باشد .
کلمه ( أبا ) در آیه 31 سوره عبس { وَفَاكِهَةً وَأَبّاً } به چه معناست ؟
چراگاه . گیاهان خودرو .
کلمه ( الصاخة ) در آیه 33 سوره عبس { فَإِذَا جَاءتِ الصَّاخَّةُ } به چه معناست ؟
صدای کر کننده . مراد نفخه صور دوم است .
کلمه ( صاحبته ) در آیه 36 سوره عبس { وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ } به چه معناست ؟
زن و همسرش .
کلمه ( یغنیه ) در آیه 37 سوره عبس { لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ } به چه معناست ؟
او را بسنده است یعنی مجالی برای او باقی نمی گذارد تا امکان و فرصت این را داشته باشد به دیگران بپردازد .
کلمه ( مسفرة ) در آیه 38 سوره عبس { وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ } به چه معناست ؟
شادان وخندان .
کلمه (غبرة ) در آیه 40 سوره عبس { وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ } به چه معناست ؟
گرد و خاک برخواسته و در هوا پراکنده .
کلمه ( قترة ) در آیه 41 سوره عبس { تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ } به چه معناست ؟
ابر تیره وسیاه .
تکویر :
کلمه ( کورت ) در آیه 1 سوره تکویر { إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ } به چه معناست ؟
در هم پیچیده .
کلمه ( انکدرت ) در آیه 2 سوره تکویر { وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ } به چه معناست ؟
فرو افتاده .
کلمه ( سیرت ) در آیه 3 سوره تکویر { وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ } به چه معناست ؟
به حرکت انداخته شد .
کلمات ( العشار ـ عطلت ) در آیه 4 سوره تکویر { وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ } به چه معناست ؟
العشار : جمع عشراء ، شترانی که ده ماه از آبستنی آنها گذشته است و نفیسترین چیز در پیش عربها بودند .
عطلت : به حال خود رها شده .
کلمه ( سجرت ) در آیه 6 سوره تکویر { وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ } به چه معناست ؟
سراسر آتش گردید .
کلمه ( الموءودة ) در آیه 8 سوره تکویر { وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ } به چه معناست ؟
دختر زنده بگور .
کلمه ( کشطت ) در آیه 11 سوره تکویر { وَإِذَا السَّمَاء كُشِطَتْ } به چه معناست ؟
پوست کنده شد .
کلمه ( أزلفت ) در آیه 13 سوره تکویر { وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ } به چه معناست ؟
نزدیک گردانده شد .
کلمه ( الخنس ) در آیه 15 سوره تکویر { فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ } به چه معناست ؟
جمع خانس ، واپس روندگان . واپس ماندگان .
کلمه ( الجوار ) در آیه 16 سوره تکویر { الْجَوَارِ الْكُنَّسِ } به چه معناست ؟
جمع جاریة ، روندگان . سیارگان .
کلمه ( عسعس ) در آیه 17 سوره تکویر { وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ } به چه معناست ؟
شب رو آورد و تاریک شد .
کلمه ( تنفس ) در آیه 18 سوره تکویر { وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ } به چه معناست ؟
نفس کشید . دمیدن گرفت .
کلمه ( مکین ) در آیه 20 سوره تکویر { ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ } به چه معناست ؟
دارای مکانت و منزلت .
کلمه ( مطاع ) در آیه 21 سوره تکویر { مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ } به چه معناست ؟
فرمانروا .
کلمه ( ضنین ) در آیه 24 سوره تکویر { وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ } به چه معناست ؟
بخیل .
کلمه ( رجیم ) در آیه 25 سوره تکویر { وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ } به چه معناست ؟
رانده شده و مطرود .
انفطار :
کلمه ( إنفطرت ) در آیه 1 سوره انفطار { إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ } به چه معناست ؟
شکافته شد .
کلمه ( انتثرت ) در آیه 2 سوره انفطار { وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انتَثَرَتْ } به چه معناست ؟
پراکنده شد .
کلمه ( فجرت ) در آیه 3 سوره انفطار { وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ } به چه معناست ؟
برجوشانده شدند . آب دریا ها به هم آمیخته گردید و منفجر گردانده شد .
کلمه ( بعثرت ) در آیه 4 سوره انفطار { وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ } به چه معناست ؟
زیر و رو گردانده شد .
کلمه ( سواک ) در آیه 7 سوره انفطار { الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ } به چه معناست ؟
تو را سر و سامان و نظم و نظام داده است .
کلمه ( الدین ) در آیه 9 سوره انفطار { كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ } به چه معناست ؟
سزا و جزا .
کلمه ( لا تملک ) در آیه 19 سوره انفطار { يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شَيْئاً وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ } به چه معناست ؟
قادر به انجام کاری نیست . نمی تواند .
مطففین :
کلمه ( المطففین ) در آیه 1 سوره مطففین { وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ } به چه معناست ؟
کاهندگان .
کلمه ( اکتالوا ) در آیه 2 سوره مطففین { الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ } به چه معناست ؟
با کیل و پیمانه خریدند و دریافت داشتند .
کلمات ( کالوهم ـ یخسرون ) در آیه 3 سوره مطففین { وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ } به چه معناست ؟
کالوهم : برای مردم پیمودند .
یخسرون : می کاهند .
کلمه ( سجین ) در آیه 7 سوره مطففین { كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ } به چه معناست ؟
اسم خاص دیوان یا دفتر بایگانی نامه های اعمال بدکاران و بزهکاران است .
کلمه ( معتد ) در آیه 12 سوره مطففین { وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ } به چه معناست ؟
متجاوزی که از حد و مزر قانون عقل و شرع در می گذرد .
کلمه ( أساطیر ) در آیه 13 سوره مطففین { إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ } به چه معناست ؟
جمع اسطورة ، افسانه ها .
کلمه ( ران ) در آیه 14سوره مطففین { كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ } به چه معناست ؟
زنگار زد . زنگ زده کرد .
کلمه ( علیین ) در آیه 18 سوره مطففین { كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ } به چه معناست ؟
اسم خاص دیوان یا دفتر کل نامه های اعمال نیکان و نیکوکاران است .
کلمات ( رحیق ـ مختوم ) در آیه 25 سوره مطففین { يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ } به چه معناست ؟
رحیق : شراب خالص .
مختوم : مهر شده . سر بسته .
کلمات ( ختام ـ لیتنافس ) در آیه 26 سوره مطففین { خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ } به چه معناست ؟
ختام : مهر . دربند .
لیتنافس : باید که مسابقه بدهد و رقابت بکند و پیشی بگیرد .
کلمات ( مزاج ـ تسنیم ) در آیه 27 سوره مطففین { وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ } به چه معناست ؟
مزاج : ممزوج . آمیزه و آمیخته .
تسنیم : آبی که از بلندی فرو می ریزد . در اینجا اسم چشمه ای است در بهشت .
کلمه ( یتغامزون ) در آیه 30 سوره مطففین { وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ } به چه معناست ؟
از مصدر تغامز ، شرکت دسته جمعی در عیبجویی از کسی یا کسانی ، و تمسخر کردن با اشارات و سر و دست و چشم و ابرو .
کلمه ( فکهین ) در آیه 31 سوره مطففین { وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ } به چه معناست ؟
جمع فکه ، شادمان ، خوشحال و خندان .
کلمه ( هل ثوب ) در آیه 36 سوره مطففین { هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ } به چه معناست ؟
آیا سزا و جزا داده شده اند ؟
انشقاق :
کلمه ( انشقت ) در آیه 1 سوره انشقاق { إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ } به چه معناست ؟
شکافت .
کلمات ( أذنت ـ حقت ) در آیه 2 سوره انشقاق { وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ } به چه معناست ؟
أذنت : گوش فرا داد و فرمان برد .
حقت : سزاوار و شایسته همین است .
کلمه ( مدت ) در آیه 3 سوره انشقاق { وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ } به چه معناست ؟
کشیده و گسترده شد .
کلمات ( ألقت ـ تخلت ) در آیه 4 سوره انشقاق { وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا وَتَخَلَّتْ } به چه معناست ؟
ألقت: پرتاب کرد . بیرون افکند .
تخلت : خالی گردید .
کلمه ( کادح ـ کدحا ) در آیه 6 سوره انشقاق { يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلَاقِيهِ } به چه معناست ؟
کادح : تلاشگر رنجبر .
کدحا : جد و جهد در کار همراه با رنج و تعب .
کلمه ( لن یحور ) در آیه 14 سوره انشقاق { إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ } به چه معناست ؟
باز نمی گردد .
کلمه ( وسق ) در آیه 17 سوره انشقاق { وَاللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ } به چه معناست ؟
فرا گرفت . جمع کرد .
کلمه ( اتسق ) در آیه 18 سوره انشقاق { وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ } به چه معناست ؟
جمع گردید . جمع و جور شد .
کلمه ( لترکبن ـ طبقا ) در آیه 19 سوره انشقاق { لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَن طَبَقٍ } به چه معناست ؟
لترکبن : قطعا حال به حال می گردد و احوال و اوضاع گوناگونی را پشت سر می گذارید .
طبقا : چیزی که مطابق با چیز دیگری است . در اینجا مراد حالت و مرتبت انسان .
کلمه ( یوعون ) در آیه 23 سوره انشقاق { وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ } به چه معناست ؟
نگاه می دارند . در ظرف دلها پنهان می نمایند .
بروج :
کلمات ( الأخدود ـ أصحاب الأخدود ) در آیه 4 سوره بروج { قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ } به چه معناست ؟
الأخدود : گودال مستطیلی شکلی در زمین .
أصحاب الأخدود : شکنجه گران کافر و بیرحمی بودند که در سرزمین یمن ، گودال ژرف و درازی را کندند و در آن آتش زیادی را بر افروختند و ار مومنان خواستند که دست از ایمان خود بردارند . زمانی که با مقاومت این مومنان روبرو شدند انها را در آتش انداختند .
کلمه ( قعود ) در آیه 6 سوره بروج { إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ } به چه معناست ؟
جمع قاعد ، نشسته گان .
کلمه ( ما نقموا ) در آیه 8 سوره بروج { وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ } به چه معناست ؟
انتقام نگرفتند .
کلمه ( فتنوا ) در آیه 10 سوره بروج { إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ } به چه معناست ؟
شکنجه و آزار دادند تا از دین برگردند .
کلمه ( بطش ) در آیه 12 سوره بروج { إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ } به چه معناست ؟
تاخت بردن و یورش کردن .
کلمه ( الودود ) در آیه 14 سوره بروج { وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ } به چه معناست ؟
بسیار دوستدارو با محبت و مودت .
طارق :
کلمه ( الطارق ) در آیه 1 سوره طارق { وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ } به چه معناست ؟
مهمان شبانه . راه پیمای شی رو . در اینجا مراد ستارگانی است که شبانگاه پدیدار می آیند .
کلمه ( الثاقب ) در آیه 3 سوره طارق { النَّجْمُ الثَّاقِبُ } به چه معناست ؟
سوراخ کننده .
کلمه ( دافق ) در آیه 6 سوره طارق { خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ } به چه معناست ؟
جهنده .
کلمات ( الصلب ـ الترائب ) در آیه 7 سوره طارق { يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ } به چه معناست ؟
الصلب : استخوان پشت . ستون فقرات .
الترائب : جمع تریبة ، استخوانهای سینه .
کلمه ( رجع ) در آیه 8 سوره طارق { إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ } به چه معناست ؟
باز گرداندن .
کلمات ( تبلی ـ السرائر ) در آیه 9 سوره طارق { يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ } به چه معناست ؟
تبلی : مورد امتحان و آزمایش قرار می گیرد . نمایان و هویدا می شود .
السرائر : جمع سریرة ، نهانیها و پنهانیها .
کلمه ( ذات الرجع ) در آیه 11 سوره طارق { وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ } به چه معناست ؟
برگرداننده .
کلمه ( ذات الصدع ) در آیه 12 سوره طارق { وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ } به چه معناست ؟
شکفت بردار .
کلمه ( الهزل ) در آیه 14 سوره طارق { وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ } به چه معناست ؟
یاوه و گزافه . شوخی و غیر جدی .
کلمات ( مهل ـ أمهل ـ رویدا ) در آیه 17 سوره طارق { فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً } به چه معناست ؟
مهل : مهلت بده .
أمهل : مهلت بده .
رویدا : کمی . اندکی .
اعلی :
کلمه ( قدر ) در آیه 3 سوره اعلی { وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى } به چه معناست ؟
اندازه گیری کرد . هر چیزی را به اندازه ای و به گونه ای بیافرید که متناسب با حال آن است .
کلمه ( المرعی ) در آیه 4 سوره اعلی { وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى } به چه معناست ؟
چراگاه .
کلمه ( غثاء ) در آیه 5 سوره اعلی { فَجَعَلَهُ غُثَاء أَحْوَى } به چه معناست ؟
گیاهان خشکیده و درهم ریخته ای که سیل آن را به کنار می اندازد .
کلمه ( یتجنبها ) در آیه 11 سوره اعلی { وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى } به چه معناست ؟
به ترک آن خواهد گفت .
کلمه ( توثرون ) در آیه 16 سوره اعلی { بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا } به چه معناست ؟
ترجیح می دهید .
غاشیه :
کلمه ( الغاشیة ) در آیه 1 سوره غاشیه { هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ } به چه معناست ؟
فرا گیرنده .
کلمه ( خاشعة ) در آیه 2 سوره غاشیه { وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ } به چه معناست ؟
خوار و زبون .
کلمه ( ضریع ) در آیه 6 سوره غاشیه { لَّيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِيعٍ } به چه معناست ؟
ناگوارترین و تهوع آورترین گیاه است و هیچ حیوانی نمی تواند آن را بچرد .
کلمات ( لایسمن ـ لا یغنی ) در آیه 7 سوره غاشیه { لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِن جُوعٍ } به چه معناست ؟
لایسمن : چاق و فربه نمی سازد .
لایغنی : بی نیاز نمی گرداند .
کلمه ( موضوعة ) در آیه 14 سوره غاشیه { وَأَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ } به چه معناست ؟
نهاده شده . گذارده شده .
کلمات ( نمارق ـ مصفوفة ) در آیه 15 سوره غاشیه { وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ } به چه معناست ؟
نمارق : جمع نمرقة ، بالشها . پشتیها .
مصفوفة : ردیف شده .
کلمات ( زرابی ـ مبثوثة ) در آیه 16 سوره غاشیه { وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ } به چه معناست ؟
زرابی : جمع زربیة ، فرشهای عالی خوابدار که نرم و راحت و گرانبها و قیمتی است .
مبثوثة : گسترده و پهن شده .
فجر :
کلمه ( یسری ) در آیه 4 سوره فجر { وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ } به چه معناست ؟
رهسپار می شود . میرود و پایان می پذیرد .
کلمه ( ذی حجر ) در آیه 5 سوره فجر { هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ } به چه معناست ؟
عاقل . صاحب عقل و خرد .
کلمه ( إرم ) در آیه 7 سوره فجر { إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ } به چه معناست ؟
نام دیگر قوم عاد است .
کلمه ( جابوا ) در آیه 9 سوره فجر { وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ } به چه معناست ؟
بریدند . نقب زدند .
کلمات ( صب ـ سوط ) در آیه 13 سوره فجر { فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ } به چه معناست ؟
صب : فرو ریخت .
سوط : تازیانه . شلاق .
کلمه ( المرصاد ) در آیه 14 سوره فجر { إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ } به چه معناست ؟
کمینگاه .
کلمه ( قدر ) در آیه 16 سوره فجر { وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ } به چه معناست ؟
تنگ کرد . کم کرد .
کلمه ( لا تحاضون ) در آیه 18 سوره فجر { وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ } به چه معناست ؟
همدیگر را ترغیب و تشویق نمی کنند .
کلمه ( التراث ) در آیه 19 سوره فجر { وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلاً لَّمّاً } به چه معناست ؟
میراث . ترکه .
کلمه ( جما ) در آیه 20 سوره فجر { وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبّاً جَمّاً } به چه معناست ؟
فراوان . بسیار .
کلمه ( دکت ) در آیه 21 سوره فجر { كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكّاً دَكّاً } به چه معناست ؟
درهم کوبیده شد و صاف و مسطح گردید .
کلمات ( لا یوثق ـ وثاق ) در آیه 26 سوره فجر { وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ } به چه معناست ؟
لایوثق : به بند نمی کشد . به غل و زنجیر نمی بندد .
وثاق : به بند کشیدن .
بلد :
کلمه ( کبد ) در آیه 4 سوره بلد { لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ } به چه معناست ؟
درد ورنج . مشقت و محنت .
کلمه ( لبدا ) در آیه 6 سوره بلد { يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالاً لُّبَداً } به چه معناست ؟
انباشته و فراون .
کلمه ( شفتین ) در آیه 9 سوره بلد { وَلِسَاناً وَشَفَتَيْنِ } به چه معناست ؟
مثنی شفة ، دو لب .
کلمه ( النجدین ) در آیه 10 سوره بلد { وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ } به چه معناست ؟
دو راه واضح و آشکار . مراد خیر و شر است .
کلمات ( ما اقتحم ـ العقبة ) در آیه 11 سوره بلد { فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ } به چه معناست ؟
ما اقتحم : اقتحام ، به معنی بی باکانه دست بکار شدن و شجاعانه به کاری آغازیدن است .
العقبة : گردنه . مراد گردنه نجات است که بر سر راه سعادت قرار دارد .
کلمات ( فک ـ رقبة ) در آیه 13 سوره بلد { فَكُّ رَقَبَةٍ } به چه معناست ؟
فک : باز کردن . مراد آزاد کردن و رها ساختن است .
رقبة : گردن . مراد برده و بنده است .
کلمه ( مسغبة ) در آیه 14 سوره بلد { أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ } به چه معناست ؟
مراد بیشتر گرسنگی زمان قحطی و خشکسالی است .
کلمه ( ذا مقربة ) در آیه 15 سوره بلد { يَتِيماً ذَا مَقْرَبَةٍ } به چه معناست ؟
دارای قرابت خویشاوندی .
کلمات ( ذامتربة ـ متربة ) در آیه 16 سوره بلد { أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَةٍ } به چه معناست ؟
ذا متربة : خاک نشین . سخت درمانده و بیچاره .
متربة : فقر شدید . خاک نشینی .
کلمه ( أصحاب المشأمة ) در آیه 19 سوره بلد { وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ } به چه معناست ؟
سمت چپیها . اهل شقاوت .
کلمه ( موصدة ) در آیه 20 سوره بلد { عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ } به چه معناست ؟
در بسته .
شمس :
کلمه ( تلاها ) در آیه 2 سوره شمس { وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا } به چه معناست ؟
بدنبال آن برآمد .
کلمه ( جلاها ) در آیه 3 سوره شمس { وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا } به چه معناست ؟
جلوه گرش ساخت .
کلمه ( دسی ) در آیه 10 سوره شمس { وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا } به چه معناست ؟
آلوده کرد .
کلمه ( انبعث ) در آیه 12 سوره شمس { إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا } به چه معناست ؟
برخاست .
کلمات ( دمدم علیهم ـ سواها ) در آیه 14 سوره شمس { فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا } به چه معناست ؟
بر آنان خشم گرفت . آنان را هلاک و نابود کرد .
سواها : ایشان را با خاک یکسان ساخت .
لیل :
کلمه ( شتی ) در آیه 4 سوره لیل { إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى } به چه معناست ؟
جمع شتیب ، پراکنده .
کلمه ( تردی ) در آیه 11 سوره لیل { وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى } به چه معناست ؟
پرت گردید . سقوط کرد .
کلمه ( تلظی ) در آیه 14 سوره لیل { فَأَنذَرْتُكُمْ نَاراً تَلَظَّى } به چه معناست ؟
شعله ور می شود .
کلمه ( تولی ) در آیه 16 سوره لیل { الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى } به چه معناست ؟
پشت کرد . روی گردان شد .
ضحی :
کلمه ( سجی ) در آیه 2 سوره ضحی { وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى } به چه معناست ؟
آرمید . آرام یافت .
کلمه ( عائلا ) در آیه 8 سوره ضحی { وَوَجَدَكَ عَائِلاً فَأَغْنَى } به چه معناست ؟
فقیر و بی چیز .
کلمه ( لا تقهر ) در آیه 9 سوره ضحی { فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ } به چه معناست ؟
خوار و زبون مدار .
کلمه ( لا تنهر ) در آیه 10 سوره ضحی { وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ } به چه معناست ؟
با خشونت مران .
انشراح :
کلمه ( أنقض ) در آیه 3 سوره انشراح { الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ } به چه معناست ؟
سنگینی کرده بود .
کلمات ( فرغت ـ انصب ) در آیه 7 سوره انشراح { فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ } به چه معناست ؟
فرغت : فراغت یافتی . تمام شدی و بیکار ماندی .
انصب : رنج ببر . آماده کوشیدن و سختی کشیدن در وظیفه دیگری باشد .
کلمه ( ارغب ) در آیه 8 سوره انشراح { وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ } به چه معناست ؟
رغبت کن . علاقمند شو .
تین :
کلمه ( االتین ) در آیه 1 سوره تین { وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ } به چه معناست ؟
انجیر
کلمه ( طور سینین ) در آیه 2 سوره تین { وَطُورِ سِينِينَ } به چه معناست ؟
اسم کوهی است که در صحرای سیناء قرار دارد و موسی علیه السلام در بالای آن به مناجات با خدا می پرداخت .
کلمه ( تقویم ) در آیه 4 سوره تین { لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ } به چه معناست ؟
هیئت ، سیما .
کلمه ( اسفل ) در آیه 5 سوره تین { ُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ } به چه معناست ؟
پایین ترین .
کلمه ( غیر ممنون ) در آیه 6 سوره تین { إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ } به چه معناست ؟
ناگسیختنی .
علق :
کلمات ( لنسفعاً - ناصیه ) در آیه 15 سوره علق { َلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ } به چه معناست ؟
لنسفعا : می گیریم و به شدت می کشیم .
ناصیه : موی پیشانی .
کلمه ( خاطئه ) در آیه 16 سوره علق { نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ } به چه معناست ؟
بزهکار .
کلمه ( الزبانیة ) در آیه 18 سوره علق { سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ } به چه معناست ؟
به معنی هل دهندگان است ، پاسبانان را بدین نام نامیده اند چون دیگران را هل می دهند و میرانند ، در اینجا مراد فرشتگان مامور دوزخ است که دوزخیان را هل می دهند و می رانند .
قدر :
کلمه ( لیلة القدر ) در آیه 1 سوره قدر { إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ } به چه معناست ؟
شب بزرگوار و ارزشمند .
کلمه ( مطلع ) در آیه 5 سوره قدر { سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ } به چه معناست ؟
طلوع ، دمیدن .
البینة :
کلمه ( منفکین ) در آیه 1 سوره بینة { لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ } به چه معناست ؟
به حال خود رها شدگان .
زلزال :
کلمه ( اثقال ) در آیه 2 سوره زلزال { وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا } به چه معناست ؟
جمع ثقل ، بارهای سنگین .
کلمات ( یصدر - اشتاتا ) در آیه 6 سوره زلزال { يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتاً لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ } به چه معناست ؟
یصدر : بیرون می آیند .
أشتاتا : جمع شتیت ، پراکنده ها .
عادیات :
کلمات ( العادیات - ضبحا ) در آیه 1 سوره عادیات { وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحاً } به چه معناست ؟
العادیات : جمع عادیه ، اسبان تازنده .
ضبحا : صدای نفس اسبان به هنگام دویدن .
کلمات ( الموریات - قدحا ) در آیه 2 سوره عادیات { فَالْمُورِيَاتِ قَدْحاً } به چه معناست ؟
الموریات : جمع موریه ، آتش افروزندگان با چخماق ، مراد تولید کنندگان جرقه ها است .
قدحا : زدن سنگ چخماق به یگدیگر برای تولید جرقه .
کلمه ( المغیرات ) در آیه 3 سوره عادیات { فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحاً } به چه معناست ؟
جمع مغیره ، یورش برندگان ، هجوم کنندگان .
کلمات ( اثرن - نفعا ) در آیه 4 سوره عادیات { فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً } به چه معناست ؟
أثرن : برانگیختند .
نفعا : گرد و غبار .
کلمه ( کنود ) در آیه 6 سوره عادیات { إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ } به چه معناست ؟
کفران نعمت کننده ، ناسپاس ، حق ناشناس .
کلمه ( بعثر ) در آیه 9 سوره عادیات { وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ } به چه معناست ؟
بیرون آورده شده و زنده گردیده شده .
کلمه ( حصل ) در آیه 10 سوره عادیات { وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ } به چه معناست ؟
بدست آورده شده ، جمع گردید .
قارعة :
کلمه ( القارعة ) در آیه 1 سوره قارعة { الْقَارِعَةُ } به چه معناست ؟
کوبنده . مصیبت سخت و بزرگ را میگویند .
کلمات ( الفراش ـ المبثوث ) در آیه 4 سوره قارعة { يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ } به چه معناست ؟
الفراش : پروانه .
المبثوث : پراکنده .
کلمات ( العهن ـ المنفوش ) در آیه 5 سوره قارعة { وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ } به چه معناست ؟
العهن : پشم . پشم رنگ شده .
المنفوش : زده شده . حلاجی شده .
کلمه ( أم ـ هاویة ) در آیه 9 سوره قارعة { فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ } به چه معناست ؟
أم : مادر . برای ریشخند است . مراد مأوی و جایگاه است .
هاویة : پرتگاه و محل سقوط اشیاء بدان .
کلمه ( حامیة ) در آیه 11 سوره قارعة { تَصْلَى نَاراً حَامِيَةً } به چه معناست ؟
بسیار گرم و سوزان .
تکاثر :
کلمه ( التکاثر ) در آیه 1 سوره تکاثر { أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ } به چه معناست ؟
مسابقه افزودن طلبی در اموال و اولاد ، و مباهات بدان .
کلمه ( لترون ) در آیه 6 سوره تکاثر { لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ } به چه معناست ؟
قطعا و حتما خواهید دید .
عصر :
کلمه ( تواصوا ) در آیه 3 سوره عصر { إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ } به چه معناست ؟
همدیگر را سفارش کردند .
همزة :
کلمات ( همزة ـ لمزة ) در آیه 1 سوره همزة { وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ } به چه معناست ؟
همزة : بسیار عیبجو .
لمزة : بسیار طعنه زن .
کلمه ( أخلده ) در آیه 3 سوره همزة { يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ } به چه معناست ؟
او را جاودانگی داده است . وی را سرمدی کرده است .
کلمات ( لینبذن ـ الحطمة ) در آیه 4 سوره همزة { كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ } به چه معناست ؟
لینبذن : قطعا و مسلما پرت می گردد و فرو انداخته می شود .
الحطمة : بسیار در هم شکننده و خرد کننده .
کلمه ( الموقدة ) در آیه 6 سوره همزة { نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ } به چه معناست ؟
الموقدة : فروزان . بر افروخته .
کلمه ( الأفئدة ) در آیه 7 سوره همزة { الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ } به چه معناست ؟
جمع فواد ، دلها .
کلمات ( عمد ـ ممدة ) در آیه 9 سوره همزة { فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ } به چه معناست ؟
عمد : جمع عمود ، ستونها .
ممددة : دراز .
فیل :
کلمه ( سجیل ) در آیه 4 سوره فیل { تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ } به چه معناست ؟
گل متحجر ، سنگ گل .
کلمات( عصف ـ مأکول ) در آیه 5 سوره فیل { فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ } به چه معناست ؟
عصف : برگ گندم و جو و غیره .
مأکول : آفت زده و کرم خورده . خورده شده . جویده شده و از دهان حیوان افتاده .
قریش :
کلمه ( لایلاف ) در آیه 1 سوره قریش { لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ } به چه معناست ؟
به خاطر الفت دادن و خو گر شدن .
ماعون :
کلمه ( یدع ) در آیه 2 سوره ماعون { فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ } به چه معناست ؟
سخت می راند و با خشونت طرد می کند .
کلمه ( لایحض ) در آیه 3 سوره ماعون { وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ } به چه معناست ؟
تشویق و ترغیب نمی کند .
کلمه ( ساهون ) در آیه 5 سوره ماعون { الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ } به چه معناست ؟
جمع ساهی ، از ماده سهو ، بی خبران و غافلان .
کلمه ( یرائون ) در آیه 6 سوره ماعون { الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ } به چه معناست ؟
ریا کاری می کنند . خود نمایی و تظاهر می کنند .
کلمه ( الماعون ) در آیه 7 سوره ماعون { وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ } به چه معناست ؟
وسایل ناچیز منزل ، از قبیل : دیگ ، کلنگ ، کبریت ، آب ، نمک ، و ...
کوثر :
کلمه ( الکوثر ) در آیه 1 سوره کوثر { إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ } به چه معناست ؟
مبالغه در کثرت است ، یعنی خیر و خوبی بی نهایت فراوان .
کلمه ( انحر ) در آیه 2 سوره کوثر { فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ } به چه معناست ؟
قربانی کن .
کلمات ( شانیء ـ الأبتر ) در آیه 3 سوره کوثر { إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ } به چه معناست ؟
شانیء : دشمن کینه توز . از مصدر شنآن به معنی کینه توزی .
الأبتر : بی نام و نشان . بی خیر و برکت .
کافرون :
نصر :
کلمه ( أفواجا ) در آیه 2سوره نصر { وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجاً } به چه معناست ؟
فوج فوج . دسته دسته .
مسد :
کلمه ( تبت ) در آیه 1 سوره مسد { تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ } به چه معناست ؟
هلاک شد . نابود گردید .
کلمه ( الحطب ) در آیه 4 سوره مسد { وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ } به چه معناست ؟
هیزم .
کلمات ( جید ـ مسد ) در آیه 5 سوره مسد { فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ } به چه معناست ؟
جید : گردن .
مسد : رشته به هم تابیده از لیف خرما و غیره .
اخلاص :
کلمه ( الصمد ) در آیه 2 سوره اخلاص { اللَّهُ الصَّمَدُ } به چه معناست ؟
سرور والایی که برای رفع حوائج و دفع مصائب ، تنها به او رو کنند .
کلمه ( کفواً ) در آیه 4 سوره اخلاص { وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ } به چه معناست ؟
همتا ، همگون .
فلق :
کلمه ( فلق ) در آیه 1 سوره فلق { قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ } به چه معناست ؟
سپیده دم .
کلمات ( غاسق – وقب ) در آیه 3 سوره فلق { قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ } به چه معناست ؟
غاسق : شب تاریک .
وقب : فرا رسید و فرا پوشید .
کلمات ( النفاثات - العقد ) در آیه 4 سوره فلق { وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ } به چه معناست ؟
النفاثات : جمع نفاثه ، دمندگان ، دمیدن در گره ، کنایه از افسون و جادو است .
العقد : جمع عقده ، گره ها .
الناس :
کلمه ( الخناس ) در آیه 4 سوره ناس { مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ } به چه معناست ؟
واپس رونده ، یعنی موجودی است که برای گول زدن شخص به سراغ شخص می آید ولی همان که آن فرد برای نبرد با او از خدا یاری خواست شکست می خورد و واپس می کشد و میدان را خالی می کند و در انتظار فرصت بعدی می ماند .
No comments:
Post a Comment
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
ښه انسان د ښو اعمالو په وجه پېژندلې شې کنه ښې خبرې خو بد خلک هم کوې
لوستونکودفائدې لپاره تاسوهم خپل ملګروسره معلومات نظراو تجربه شریک کړئ
خپل نوم ، ايمل ادرس ، عنوان ، د اوسيدو ځای او خپله پوښتنه وليکئ
طریقه د کمنټ
Name
URL
لیکل لازمی نه دې اختیارې دې فقط خپل نوم وا لیکا URL
اویا
Anonymous
کلیک کړې
سائیٹ پر آنے والے معزز مہمانوں کو خوش آمدید.