رويت هلال اطلاع تحريري وېا اطالع بذريع تلفون

اطلاع تحريري

خبردادن تحريري دوطرف دارد يك اينكه ما بين يكه خط وديګر مماثلت زياد موجود است كسيكه مهارت فني داشته باشند نقل خط ديګربه  آساني وچابك د ستي كرده ميتوانند فقها ءدر اصطلاح خويش اين را )) الحظ يشبه الخط(( ميګويند تحرير بخاطر اثبات يك سخن كافي شمرده نكرده طرف ديګراكثراً آدم به چنين امر مواجه ميشود كه خودش اتاً حاقرشده نميتوانند بلكه مقصد خويش ذريعه تحرير بدست  قاصد ارسال ميدارد ومشكل خود راحل ميكند بادر نظر داشت اين دورخ تحرير شريعت را اختيار كرده كه درامور نزاعي صرفا بخاّّطر اثبات تحرير كافي نشمرده اند بلكه شاهدان را نيز ضرور پنداشته وتحرير را يكسر بي اعتبار نكرده بلكه خود قرآن فرموده كه دوقت معامله قرض بايد تحرير نمائيند واضح است كه اين امر ثبوت اين است كه تحرير نيز از يكه حيثيت اعتباري  برخوردار است

چنانچه تائيد اين از معامله خود رسول علي الله وسلم نيز شده اند آنها به بادشاهان نامه مفرستند ودر مورد احكام زكوٰة براي حضرت حكيم بن حزم  نيز نامه  را ارسال كردند اګرخط هيچ اعتبار نمي داشت پس چرا دعوت اسلامي وتعلم شرعي ذريعه تحرير صورت ميګرفت بنا معلوم ميشود كه خط وقت قابل اعتباراست كه فراسن ديګر موجود با شند كه خط از آن كس است كه برايش منسوب است بالاي نامه ها ارسالي باد شاهان مهر آن ثبت مشهد براي حكم ابن حزم نام احكام ذريع يك صحابي ثق موا صلت كرده بوده كه ثبوت اين بوده كه تحرير مبارك از طرف آن جدامياشد چنانچه فقها بالاي اين عمل كرده وتحرير در تمام صورت ها كه از فرسن خارجي ثابت شود كه خط از كس است كه اصلن برايش منسوب است قابل اعتبار شمرده اند ومسئله مشهور فقهي نيز ازين قبيله است كه در وقيكه يك قاضي براي ديګر خط مفرستد بايد آنرا ثبت مهرنمايند وبراي دو نفر بد هند تا آنرا براي قاضي ديګر برساند وشهادت بد هند كه اين تحرير واقع از طرف آن قاضي است كه بنا براين اين خط قابل اعتبار ګشتانده ۱ ميشود وهمچنان آن تحرير كه زير نګين قاضي باشند فقها آنرامستند مګويند.

 مايكونُ فى قمطرة فهو تحت ختمه يؤمن عليه من الزيادة والنقصان فحصل له العلم بذلك)۱(

 كدام تحرير كه دربست قاضي باشند اوتحت مهرونګين وي است از كمبود وزيادت مصون است همراه اين براي قاضي يعين حاصل ميشود وهمچنان بالاي دو ست ها وزور نامچه هاي دو كاندارن نيز العتماد ميشود.

 اما خط البياع والصراف والسمار فهو حجة وان لم يكن معنوناً مصدرا يعرف ظاهراً بين الناس وكذا مايكتب فى مابينهم يجبُ ان يكون حجةً للعرف )۱(

خط تاجر صراف دلال سند است اګر چه بالايش عنوان مروج درج نشده باشد همچنان آن تحرير كه مردم بين خود نوشته ميكند طبق عرف بايد سند شناخته شود.  اين احكام از بابت آن حقوق است كه تعلق است كه تعلق آن به   عباده بند ه ګان  باشند ظاهر است كه رءويت هلال از جمله حقوق الله است بايد بطريقه  اولي قابل اعتبار شمرده شود البته  اين ضروري است كه از فراسن خارجي به ګمان غالب معلوم شود كه تحرير از شخص ذكرشده است به اين شكل كه تحرير آن شخص كاملا امتياز داشته باشد وتحرير آور نده نيز شخص اعتمادي ويا بالايش مهر وياد ستخط طور صحيح شناخته شده باشند وغيره بعد ن  اين خط كار شهادت نه بلكه كار خبرانجام داده متواند درمعامله ماه در دوموقع اعتبار خبر دارد يك اينكه مطلع وآتمنان ابرآلود باشند ومسئله ماه رمضان باشند كه خبر يك شخص اعتمادي كافي شمرده شده كه تحرير شخص اعتمادي نيز كفايت ميكند دويم اينكه اګر مطلع آسمان صفا باشند پس خبر مستفيض آنجا ضرور است ومراد از خبر مستفيص اين است كه يك ګروه كلان باشند كه اتفاق آنها بالاي دروغ وكذاب متصور نباشند اين نيز وقتيكه خبر است پس از پيداشدن تحريرات مختلف وزياد در جه خبر مستفيض را كسب ميكند مئلا از يك شهر ده پانزده  تحرير موا صلت نمايند كه آنها وهمه شهريان ماه راديده وروزه  ګرفته  كه اين مهتبر شمرده ميشود حضرت مولانا عبدلاحي كهنوي رح مفر مانيد.  واقعي در روايت هلال شهرت اخبار معتبر است اګر از شهري خبررسيده كه به شب ګذشته در آنجا روايت هلال شده يابوساطه  تاربرقي در يافت اين امرشد تاوقتي كه شهرت آن نشود از تحريرات كثيره واخبار عديده معلوم نشود اعتبارآن نبايد ساخت)۱(  همچنان اګر يك كس عهده دار مثلا قاضي شريعت از مجلس اكميته  هلال ويا از افراد تعين شده آنها شهادت ګيرند وبعد آطلاع اين را به قاضي شريعت وغيره برساند اين نيز اعتبا ر دارد زير اكه اين شهادت نيست بلكه اطلاع امر ثابت شده توسط شهادت است البته ذريع تحرير صرفا شهادت اعتبار ندارد ازاين جهت رفتن شاهد شده وحاضر پش روي قاضي ضروري است پس اګر مطلع وا سمان ابر آلود بوده ومسئله ديدن ماه عيد باشند ودر اينجا شهادت دو نفر ضروري بوده وبراي شهادت تحرير كفايت نمكند پس تنها خط اينجا قابل اعتبار نيست بغير اينكه طبق صورت ګذشته  مجموته الفتا واي ج وي پس شخص عهده دار حاضر شهادت ادا نمايند وآن براي قاضي ويا مجلس روايت هلال اطلاع تحريري بدهند. 

اطالع ذريع تلفون

 راي بنده عاجز اين است كه تلفون نيزد ر حكم تحرير بايد شمرده شود طوريكه دوتحرير يكسان شده ميتوانند همچنان دو آواز وصدا نيز طور يكسان شده متواند كه فرق آن مشكل باشند وليكن ممكن بوده كه از قراسن خارجي ګمان غلب صحت حاصل شود همچنان اين امر در تلفون نيز شده متواند مثلا يك كس شخص موظف كرده ووقت را تعين نموده كه طبق همان وقت تلفون ميكند وبه صداي آن نيز آشناي داشته باشد طوريكه در معاملاي اهم دنيوي بالاي چنين فراسن اتكا ميشود لهزا درآن مواقع كه تعلق او به اطلاع وخبر باشند تلفون قابل اعتبار است ليكن بخاطر شهادت صرفا تلفون كفايت نميكند بلكه حاضرشدن روي بروي براي آن ضروري است لهزا درچنين موارد بايد طور انتظام شود كه از طرف دار لقضا يامجلس روايت هلال در مقامات ضروري اشخاص موظف شود كه آنها شهادت ماه را بګيرند وبعد زريعه  تلفون به مركز خبر دهند.

اطلاع راديو وتيوي

ظاهر است كه ذريع راديو وتيف وي شهادت داده نميتوانند اطلاع داده شده ذريعه اين فقط در جه خبرواعلان دارند اګر اين اطلاع از طرف مجلس روايت هلال ويا قاضي شريعت داده شده باشد پس براي مردم عوام عمل كردن بالاي اين بخاطرواجب است كه اين تنها اطلاع نه بلكه اعلان يك  فيصله است كه براي علاق ديګر درجه خبردارد وارباب حل وعقد وعهده دارهاي مجلس روايت اين علاق ديګر اګر خبر لهزا از كافي شمرد فيصله نمايند وان بالايش فيصله نكند مثلا در بهار امارت شرعي ودر حېدرآباد دهلي مجلس روايت هلال قاسم شده پس براي علاقي دكن ودهلي ملحقات آن درجه اطلاع اعلان بادشاه دارند كه عمل كردن بالايش ضروري است .

خبرُ منادى السلطان مقبول عدلاً كان او فاسقاً)۱(

خبر منادي بادشاه مقبول است برابراست كه عادل باشند يافاسق  ودر علاقات ديګر اين حيثيت منادي بادشاه ندار زيرا كه مردم آن مناطق اين را تسليم نكرده پس براي آنها حيثيت اطلاع دارد كه بنابر مصلحت   مسولين آن متاطبق موقوف است متوانندكه ذريعه اين فيصله نمايند البته     اګر در تمام هندوستان مجلس روايت هلال قائم شود وهم مردم نواحي ان را تسليم نمايند ويا به سطح تمام مملكت امارت شرعي تاسيس وامير منتخب شود پس اين اعلان براي هم مملكت ۱۰ حيثيت اعلان حكم فتواي بادشاه دارند كه عمل كردن همه  آن بالايش ضروري است اين حكم ازبابت آن خبر ها است كه عهدهاي شرعي براي آنها منسوب باشند اخبار مبهم مثلا كه فلان جاي ماه ديده شده هيچ اعتبارندارد .

اطلاع ذريع تار

معامله تاراز تلفون وتحرير بخاطرتغير است كه دراين خط خبر دهنده ونه صداي  آن ميباشد واوراه پوست وتا رنيز به اين مكلف نيست كه هرنام وادرس تيلګرام كنند را تحقيق نمايند وثبوت خارجي ديګر نيز پيدانميشود كه اين تار آن شخص كه برايش منسوب است ميباشد ازين جهت در مواقعه خبر نيز اطلاع تاري كفايت نمكند البته    اګردر آينده طور قانوني وعملي چنين صورت ها پيدا شود پس ګنجائش اين امر خوا هد داشت كدام فتواي علام عبدالحي لكهنوي رح در مورد ضمن اطلاع تحريره روايت ۱۲۸ هلال ذكر ګرديده وطورواضح اين الفاط آمده است اګر ازشهري خبر رسيده كه به شب ګذشته در آنجا روايت هلال شده يابه وساطته تاربرقي در يافت اين امر شد تاوفتيكه شهرت آن نشود از تحريرات كثيره واخبارعديده در مورد اخبار خط تار تلفون فيصله علما لكهنو مجلس تحقيقات شرعي چنين است خبر خط تلفون تار معتبر نيست البته  اګر تلفون ها خط ها متعد دموا صلت نمايند وعلما آنجا فيصل نمايند كه اين ګمان غالب را حاصل مي نمايند پس فيصله علما قابل قبول ميباش )۱(.